اندر حكايت شنا ياد گرفتن اينجانب
۲ سال پيش ‚ همين حدوداي مهر با چند تا از دوستان رفتيم استخر. كلي خوش گذشت. همون موقع تصميم گرفتيم هم شنا ياد بگيريم و هم هر ماه يه سر بريم استخر. ۲ سال گذشت و من هر موقع به بچه ها مي گفتم نرفتيم شنا ياد بگريم حداقل بريم شنا. هيچ كس تحويل نمي گرفت ما رو. جديدا هم هرچي بهشون اصرار كردم بريم آموزش ‚ هيچ كس ok نداد. منم گفتم باشه ‚ هر جور شده تنهائي مي رم. البته اول فكر مي كردم اصلا بهم خوش نخواهد گذشت. روز اولي كه رفتم خيلي احساس تنهائي مي كردم ‚ مربي هم گفت كه دو تا دوتا باشين و تمرين ها رو انجام بدين. منم هركي رو نگاه مي كردم زوج بودن.يهو يكي رو ديدم كه خيلي ازش خوشم اومد. آخه از شما چه پنهان من مشكل پسند تشريف دارم.و اين خانم از همه خوشگل تر بود. خدا خواست و اونهم تنها بود. اين شد كه ما شديم زوج شناي هم. علاوه بر ظاهر قشنگش ‚ اخلاق خوبي هم داره. كلي دوست شديم تو اين ۵ جلسه. تازه امروز اتفاقي فهميدم كه دوست صميمي فاطي تو دبيرستان بوده است.و اين باعث شد دوستيمون عميق تر بشه. يادمه فاطي كلي ازش تعريف مي كرد. واقعا هم لايق اونهمه تعريف هستش. ولي حيووني ۴ ماه پيش زايمان كرده ولي بچه اش چون ۷ ماهه بوده و رشدش كامل نشده بود مي ميره. خيلي سخته ۷ ماه سختي بكشي و بعدش هيچي به هيچي.
خلاصه الان خيلي خوشحالم كه از بچه ها كسي با من نيومد شنا. در عوض من يه دوست خوب پيدا كردم.
۲ سال پيش ‚ همين حدوداي مهر با چند تا از دوستان رفتيم استخر. كلي خوش گذشت. همون موقع تصميم گرفتيم هم شنا ياد بگيريم و هم هر ماه يه سر بريم استخر. ۲ سال گذشت و من هر موقع به بچه ها مي گفتم نرفتيم شنا ياد بگريم حداقل بريم شنا. هيچ كس تحويل نمي گرفت ما رو. جديدا هم هرچي بهشون اصرار كردم بريم آموزش ‚ هيچ كس ok نداد. منم گفتم باشه ‚ هر جور شده تنهائي مي رم. البته اول فكر مي كردم اصلا بهم خوش نخواهد گذشت. روز اولي كه رفتم خيلي احساس تنهائي مي كردم ‚ مربي هم گفت كه دو تا دوتا باشين و تمرين ها رو انجام بدين. منم هركي رو نگاه مي كردم زوج بودن.يهو يكي رو ديدم كه خيلي ازش خوشم اومد. آخه از شما چه پنهان من مشكل پسند تشريف دارم.و اين خانم از همه خوشگل تر بود. خدا خواست و اونهم تنها بود. اين شد كه ما شديم زوج شناي هم. علاوه بر ظاهر قشنگش ‚ اخلاق خوبي هم داره. كلي دوست شديم تو اين ۵ جلسه. تازه امروز اتفاقي فهميدم كه دوست صميمي فاطي تو دبيرستان بوده است.و اين باعث شد دوستيمون عميق تر بشه. يادمه فاطي كلي ازش تعريف مي كرد. واقعا هم لايق اونهمه تعريف هستش. ولي حيووني ۴ ماه پيش زايمان كرده ولي بچه اش چون ۷ ماهه بوده و رشدش كامل نشده بود مي ميره. خيلي سخته ۷ ماه سختي بكشي و بعدش هيچي به هيچي.
خلاصه الان خيلي خوشحالم كه از بچه ها كسي با من نيومد شنا. در عوض من يه دوست خوب پيدا كردم.