يه روزي بود , با خودم مي گفتم چي مي شه , آقايون هم موهاشون رو بلند كنن؟؟ همون موقع ها بود , سريالي از تلويزيون پخش مي شد. يه سريال انگليسي بنام هورن بلوئر كه در اون كاپيتان جواني خوشتيپي بود. قصه هم مال قرن هيجده بود ( البته اگه اشتباه نكنم) . القصه , من عاشق و كشته مرده’ موهاي اين آقا بودم. موهاش كمي حالت داشت , و اغلب پشت سرش مي بست. موهاي خوشگل ايشون منو با اين فكر مي انداخت كه موي بلند باعث مي شه مردا خوشتيپ تر بشن . اين سريال تموم شد ولي علاقه من سر جاش بود همچنان. تا گذشت و رسيد به زماني كه برا واحد طراحي صنعتي استادي برامون اومد , كه اونم موهاش بلند بود. البته موهاي اين يكي آقاي خوش تيپ صاف بود و جو گندمي . جلوي موهاش هم كم پشت بود ولي اصلاً تو ذوق نمي زد. ديگه اين دفعه نه تنها من , بلكه بيشتر بچه ها از مو بلند كردن آقايون حمايت و پشتيباني كامل مي كردند و من تنها نبودم. ولي بازم گذشت و رسيد به ارديبهشت دو سال پيش , كه برا نمايشگاه كتاب رفتيم تهران. يه سر هم تو دانشكده معماري آزاد تهران كار داشتيم. اوضاعي بود .تعدادي از پسرا موهاشون بلند كرده بودند. اونم چي, اصلاً به اين توجه نكرده بودند كه اين بلند كردن مو باعث خوش تيپ شدنشون مي شه؟ يا بدتر زشتشون مي كنه. ولي چون تازگي داشت برا من و فران , خوب زياد بدمون نيومد. ولي ديگه بعد اون شورش در اومد . و هركي از مادرش قهر مي كرد , اول هوس مي كرد موهاشو بلند كنه. بعدش اين مو بلند كردن به جاهاي باريك تري ختم شد. و پسرا ابروهاشون رو هم برداشتند و آرايش هم كردند. اين زماني بود كه از مو بلند كردن آقايون بدم اومد. الان هم وقتي موي بلندي مي بينم , اونقدر حرصم درمياد كه اگه دست من باشه همشو قيچي مي كنم. ( متاسفانه كه دست من نيست)
نظرات (0)

ارسال یک نظر


منو