بين كتابهائي كه خريده ام , مجموعه شعري هست بنام بي بهار مردن من تماشائي است, از شاعرجواني به اسم , امير اشكان وخشوري. حرفاش قشنگه و ساده و روان سروده. ولي وقتي تو شعراش دقيق مي شي, جاي پاي سيد علي صالحي رو مي توني حس كني.اين قطعه شعر پشت جلد كتاب بود:
اگر قرار بود كه تو نيائي
اين همه راز خاكستر نشين را
روي برگهاي بي رونق عمرم نمي نوشتم
سلام مرا
به قول بوسه و شرم گونه هايت برسان
فراموش مكن
باران
اشارت روشن گريستن است
و بوي خاك
علامت روشن سادگي.