ديروز خونه ن دعوت داشتم. حدود 16 تائي دختر مي شديم كه يه جمع خودموني شادي رو تشكيل مي داديم. بعد مدتها يه تكوني به خودمون داديم. هرچند كه من اهل اش نيستم ولي از ترس ن, تا ميومد سراغم زودي پا مي شدم و خودمو اون وسطا جا مي كردم كه ديگه كاري به كارم نداشته باشه. البته اين دوستم از ورودي هاي 73 هست, در نتيجه بيشتر كسائي كه دعوت داشتند همكلاسي ام نبودند. ولي خوب رشته معماري طوريه كه همه با هم راحتيم و در نتيجه تو جمع اشون احساس غربت نكردم.
از همه جالب تر, اتاق ن بود كه طراحي داخلي اش رو خودش انجام داده. تخت جالبي طرح داده بود به همراه ميز آرايش. و در كنار اينها يه صندوق قديمي هم بعنوان كمد گذاشته بود. تركيب رنگ ديوارش هم طوسي به همراه نارنجي بود. از كارش خوشم اومد. و افسوس خوردم كه چرا من برا اتاق خودم طرح ندادم.
نظرات (0)

ارسال یک نظر


منو