يه خريد حسابي. مامان بود, مثل قديما و كلي خسته اش كردم. هنوز براي عروسي دختر عمه ام كه قراره بعد از ماه رمضون باشه, خريد دارم. عروسي تو تهرانه. حدود 10 روزي بعد عيد فطر. هنوز معلوم نيست بتونم برم. ولي اصرار پشت اصرار, اولتيماتوم بعد اولتيماتوم هست كه دريافت مي كنم. يعني اگه نرم كارم با كرام الكاتبينه. خدا كنه برنامه ها جور شه و بتونم برم.