نوشته هاي خاك عين دم عيسي است برا مني كه مرده بودم از لحاظ روحي. چه زيبا تو صيف مي كنند سفري رو كه من آرزوي رفتنش رو داشتم. سفري كه ميدونم لياقتش رو نداشتم.

به خصوص عاشق اين عكس هستم. دختري كه مقابل مقام شمس تو حال و هواي ديگه اي سير مي كنه. خودمو جاي اون ميذارم. و همين هم تا حدي آرومم مي كنه.
و از حضرت مولانا مي خوام كه اينبار بي نصيبم نذاره و به قول معروف من رو هم بطلبه. پس تا سال بعد لحظه شماري خواهم كرد, شايد اين بار گوشه چشمي هم نصيب ما بشه.
نظرات (0)

ارسال یک نظر


منو