حرف امروزه روز من از زبان ديگري, و چه زيبا...
بي قرارم
مي خواهم بروم
مي خواهم بمانم
دارم در ترانه اي مبهم زاده مي شوم
...
گونه هايم گر گرفته است
تشنه نيستم
مي خواهم تنها بمانم
در اتاق را آهسته ببند
شبِ پيش خواب باران و پائيزي نيامده را ديدم
انگار كه تعبير تمام رفتن ها
بازگشت به زاد روزِ شقايق است
....
سيد علي صالحي